مقدمه
غم انگیز ترین بازی های کامپیوتری تمام دوران کدامند؟ صنعت بازی در دهههای گذشته به طرز فوقالعادهای تکامل یافته است. از پیکسلهایی که به سختی قابل تشخیص هستند و بیش از هر چیز دیگری انتزاعیسازی شخصیتها و مکانها بودند، به نقطهای رسیدهایم که میتوانیم دنیاها و شخصیتها را با جزئیات کامل ارائه کنیم. و با وفاداری گرافیکی بالا، فرصت ارائه داستانهای احساسی و باورپذیر به دست میآید، زیرا، میدانید، واقعاً سخت است که به ادغام چندضلعیها وابسته شوید. مانند خیلی چیزهای دیگر، احساسی بودن یا نبودن یک داستان بسیار ذهنی است. برای این منظور، ما سعی کردهایم بازیهای غم انگیز را با داستانهای خوشساخت انتخاب کنیم که حتی اگر اشک شما را نریزند، دستکم شما را وادار میکنند که دستتان را برای یک جعبه دستمال دراز کنید.
معیار
معیارهای انتخاب غم انگیز ترین بازی های کامپیوتری : آیا داستان به خوبی ساخته شده و خالی از لحظات پر از اشک است؟ شخصیتها به اندازهای قابل ارتباط هستند که بازیکنان احساس کنند با آنها پیوند عاطفی برقرار کردهاند؟ آیا بازی در مورد موضوعات مربوط به افسردگی، اضطراب، تنهایی و ناامیدی، چه احساسی یا مادی، بحث می کند؟ آیا بازی حاوی حداقل یک صحنه (ترجیحاً پایان) است که بازیکنان مجبور می شوند حداقل یک اشک از چشمان خود پاک کنند؟ همچنین لازم به ذکر است که برای اهداف این مقاله، ما به طور موقت از قلمرو بازیهای RPG دور شدهایم و بازیهایی از همه سبکها را در آن گنجاندهایم. ما این کار را انجام دادیم تا بتوانیم تمام بازی های ویدیویی غم انگیز را که تا به حال بازی کرده ایم، در خود جای دهیم.
5-dark souls
Dark Souls، به خصوص Dark Souls 1، بازی ای است که می تواند اشک شما را در بیاورد. وقتی درست قبل از پیروزی برای یک رئیس بمیرید، از ناامیدی گریه خواهید کرد. شما به خاطر داستان های غم انگیز شخصیت های قهرمان گریه خواهید کرد. پس از شکست دادن یک رئیس پس از چندین تلاش ناموفق، اشک آسودگی خواهید گرفت. Dark Souls ژانر RPG را با روایت مرموز خود به چالش می کشد، جایی که داستان از طریق جزئیات ظریف به جای صحنه های برش منتقل می شود. توجه به آیتم ها، طراحی جهان و دیالوگ های پراکنده NPC برای درک نقش شما در داستان بسیار مهم است. Dark Souls داستان فانتزی معمولی شما نیست و افسانه Undead انتخاب شده دروغی است که برای اولین شعله تداوم یافته است. شخصیتها به همراهان عزیز تبدیل میشوند و کشف حقیقت پشت داستانهایشان به تجربهای عمیقاً شخصی تبدیل میشود. کنار آمدن با بیهودگی تلاش و ماهیت چرخه ای بازی، درک عمیقی را به ارمغان می آورد. Awakening on NG+ جوهر سایر بازیکنانی را که با چالشهای مشابهی روبرو شدهاند، آشکار میکند. دیالوگ ها و خطوط جستجوی شخصیت اهمیت بیشتری پیدا می کنند. Dark Souls یک بازی است که می تواند دیدگاه شما را تغییر دهد و احساسات قدرتمندی را برانگیزد.
4- the cat lady
The Cat Lady داستان سوزان اشورث، زنی 40 ساله را دنبال می کند که دوران سختی را پشت سر می گذارد. او نه خانواده دارد و نه دوستی و تنها همراهانش گربه های ولگرد هستند. یک شب، زمانی که سوزان در آستانه خودکشی است، او را به مکانی ترسناک شبیه برزخ می برند، جایی که موجودی به نام ملکه ماگوت ها به او جاودانگی می دهد. گرفتن؟ او باید پنج روانپزشک را بکشد. از منظر ژانر، The Cat Lady یک عنوان ترسناک غم انگیز با لحظات آزاردهنده زیادی است. با این حال، در هسته آن، بسیار بیشتر از این است، زیرا توسعه دهندگان راهی برای درمان افسردگی و تنهایی و تبدیل آن به شکل بازی بی عیب و نقص پیدا کردند. بانوی گربه هم به عنوان یک داستان ترسناک جذاب با کمک یک سبک هنری عالی و هم مکانیزم مقابله برای کسانی که از افسردگی رنج می برند، عمل می کند، زیرا شخصیت اصلی به شکلی مرتبط (و بیشتر اوقات همدلانه) به تصویر کشیده می شود.
3-the witcher 3
Witcher 3 بهعنوان یکی از بهترین بازیهای RPG فانتزی شناخته میشود که تجربهای همهجانبه را با شخصیتهای به یاد ماندنی، موسیقی متن فریبنده و تلاشهای هیجانانگیز ارائه میدهد. کوئست های جانبی به داستان اصلی عمق می بخشند و عواقب جنگ و مبارزات یک سرزمین ویران شده را به تصویر می کشند. تصمیمات شما در این کوئست ها می تواند تاثیر قابل توجهی بر جهان داشته باشد. سی دی پراجکت رد دنیایی غم انگیز و واقع گرایانه را خلق کرد که پر از شخصیت های مرتبط بود. لحظاتی مانند یافتن Ciri بدون دیالوگ، گذر زمان در Kaer Morhen و تعاملات صمیمانه، بازی را فوقالعاده متحرک کرده است. Witcher 3 یک بازی ضروری است که به دلیل داستان سرایی احساسی و تأثیر آندری ساپکوفسکی شناخته شده است.
2- Thomas was alone
در بازی توماس تنها بود، بازیکنان مستطیل های ساده ای را کنترل می کنند که نشان دهنده موجودات هوش مصنوعی خودآگاه در یک کامپیوتر بزرگ است. هر مستطیل ویژگی های منحصر به فرد خود را دارد که از طریق توضیحات واضح راوی منتقل می شود. با پیشرفت بازی، افکار، رویاها و مبارزات شکل ها آشکار می شود و بر تعامل آنها با محیط و یکدیگر تأثیر می گذارد. با وجود ماهیت انتزاعی، توماس تنها بود، یک بازی جذاب و غم انگیز است که با روایت و نوشتن عالی تقویت شده است. توانایی بازی در آغشته کردن اشکال به شخصیتهای متمایز، آن را در داستان سرایی و یکی از غم انگیز ترین بازی های کامپیوتری برجسته میکند.
1-the bigenner’s guide
تمثیل استنلی یک ساختارشکنی فرا کنایهآمیز از تراپهای بازی به ارمغان آورد و مردم را در مورد پروژه بعدی دیوید وردن کنجکاو کرد. در سال 2015، راهنمای مبتدی پاسخ را ارائه کرد. این بازی داستانگویی تعاملی که توسط خود Wreden روایت میشود، بازیکنان را دعوت میکند تا با کاوش در فایلها و اسناد روی رایانهشان، بدون زمینه، ماهیت یک فرد را درک کنند. روایت وردن بازیکنان را راهنمایی میکند، درباره اکتشافات آنها نظر میدهد و نکاتی را برای بخشهای چالشبرانگیز ارائه میدهد. راهنمای مبتدی در سطح خود، مبارزات عاطفی و فکری سازندگان هنر، بهویژه توسعهدهندگان بازی را بررسی میکند، در حالی که به عنوان یک تفسیر فراتر از درک بازیها به عنوان هنر یا سرگرمی عمل میکند. در یک سطح عمیق تر، بازی ممکن است روان خود وردن را قبل و بعد از موفقیت The Stanley Parable که او را به جایگاه افسانه ای صنعت سوق داد، تخریب کند. هیچ تفسیر قطعی وجود ندارد، اما موضوع اصلی حول انگیزه های پشت خلق هنر می چرخد. آیا هنر از نیاز به اعتبار، تمایل به به جا گذاشتن میراثی ماندگار یا صرفاً به خاطر خلق چیزی زیبا سرچشمه می گیرد؟ راهنمای مبتدی به این سؤالات عمیق می پردازد و تجربه ای عمیقاً احساسی را ارائه می دهد که با سازندگان در زمینه های مختلف طنین انداز می شود.